زندگی عشقولانه من زندگی عشقولانه من ، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 5 روز سن داره
پرنسس رویایی ما پرنسس رویایی ما ، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

رویای واقعی

دو ماهگی ...

سلام عزیزای من ... مامانی قربون دخمل ماهش بره که واکسن دوماهگیش حسابی اذیتش کرد ... صبح رفتیم بهداشت ... دخمل نازم رو وزن کردن و گفتن که وزنش 5200 هستش ... قد هم 54 ، فدای دخمل قدبلندم بشم ...باربی من ... اولش نازدار من قطره خورد . چنان ملچ مولوچ میکرد که قبل از واکسن کلی نازش کردن و خانومی که میخواست واکسن بزنه میخندید میگفت : خدایی تا حالا ندیدم یه بچه از خوردن قطره فلج اطفال این جوری ملچ مولوچ کنه .. مامانی بدمزه نبود عایااااا ؟ بعدشم مامانی شمارو داد به مادری و رفت عقب ا...
25 مرداد 1394

اتلیه ...

دخمل نازدارم رو بردیم اتلیه با دختر خاله هاش ... نادار خانومم کلی عکسهای ناز گرفت ...وای که موقع انتخاب نمیدونستم کدوم رو سفارش بدم ... یکی از یکی خوردنی تر ... اینم اتلیه چهل روزگی مامانی ... البته دقیقا مصادف با چهل روز نبود . یکی از عکسای گل دخترم رو هم گفتم روی یه بوم بزنن تا بزارم کنار عکسهای بارداریم ... بابایی هم مجددا حسودی فرمودن و اعلام کرن اومدین میریم با دخترم اتلیه ، دخترم عکس  بگیره با باباش ... چششششششششششششششششششششم ... با این دخترت ... ...
6 مرداد 1394

... بدون رمز

دیروز یه اتفاق جالب افتاد ... باورم نمیشد که یه عده تا اینحد وبلاگم رو دوست دارن ... منم شما رو دوست دارم ... دیروز یه عزیزی ازم خواهش کرد که رمز دار ننویسم ورمز همه مطالب رو بردارم ... یه جمله قشنگ گفت که توی ذهنم حک شد ...  دوست عزیزم ... اره واقعا راست میگی ... اینم بدون رمز ...خوبه ؟؟؟                                   ...
5 مرداد 1394
1